حمید هامون

 


خسرو شکیبایی یا بهتر بگویم حمید هامون رفت و بخشی از کودکی،


نوجوانی و جوانیمان را با خود برد.


قصد مرثیه سرایی جهت فقدان عزیز از دست رفته مان را ندارم.


چرا که مرگ بخشی از زندگی است و من به واسطه شغلم بسیار با آن روبرو بوده ام و سهمگین بودن ضربه آن را کمتر احساس می کنم.


همچنین از این عادت زشت ایرانی که از دست رفتن هر کسی باعث شود که او را تا مقام قدیسین بالا ببریم متنفرم.


اما دلم گرفت که بسیاری از ما خسرو شکیبایی را دوست داشتیم نه به خاطر دانش اش و نه به خاطر شخصیت فرشته وارش که به خاطر زندگی کردن نقش هایش که بخاطر زیبایی و صداقت اجرایش به خاطر شانه های پهنش، به خاطر صدای دو رگه اش، به خاطر سین شین زدن های تکراری اش و از همه مهمتر بخاطر شریک بودن در بسیاری از لحظه های شیرین و تلخ زندگیمان با او.


در بالاترین مقام بخاطر حمید هامون و بعد از آن تعداد زیادی نقش به یاد ماندنی که هر کدامشان در بخشی از زندگیمان با ما بودند:


ابلیس، کیمیا، خواهران غریب، مدرس،سارا٬ پری ٬رضا صباحی، روزی روزگاری،


......حکم و...... در نهایت اتوبوس شب.


یادش گرامی که فقط حمید هامون برای به جای ماندن این یاد در ذهن فراموشکار ما کافیست!

1 نظر:

نازافرین

روحش شاد و یادش گرامی

نظر خود رادرکادر زیر بیان نمائید