بومی سازی


دیروز والنتاین بود ! عیدی که نه ایرانیست و نه بسیاری از ایرانیان می دانند که از کجا آمده است ،

فقط کوچک و بزرگ و مرد و زن حرف از روز عشق میزنند. همه به هر کسی که دوست دارند عشق هدیه می دهند که  نه تنها بد نیست که خیلی هم خوب است (موضعم روشن شد؟ این بار نمیخواهم غر بزنم )

نکته ای که به ذهن من رسید قدرت ابر رسانه ها در دنیای امروز است که قبلا نیز به آن پرداخته ام.

حتما توجه کرده ایم که در سالهای اخیر و با همه گیر شدن ماهواره و اینترنت ، والنتاین در ایران همه گیر شده است و این یک مثال کوچک برای قدرت ابر فرهنگ ها برای تغییر دادن خرده فرهنگهاست.

ببینید بیاییم یک موقعیت فرضی کمیک را تصویر کنیم  تا این قضیه روشنتر شود:

" سه قرن دیگر را تصور کنید که ایرانیان به یون زحمات شبانه روزی مدیران خدومشان ابر قدرت منطقه و دنیا شده اند و قصد دارند نمادهای فرهنگی خود را به دنیا دیکته کنند، چه میشود؟

کشاورزان جنوب ایالت یوتا در روز تاسوعا و عاشورا بدون اینکه ریشه کارشان را بدانند اقدام به بر گزاری کارناوال و دسته و سینه زنی میکنند."

اما درد اینجاست که هنوز عده زیادی از انسانها مخصوصا روشنفکران ، دکارتی فکر می کنند ، همگان می پنداریم که مسیر اندیشه و زندگیمان را خود تعیین می کنیم و نه دیگرانی قدرتمند تر.

اشتباه نشود! من با این جهانی سازی موافقم و فکر می کنم قدرت غلبه آن ابر فرهنگ بر سایر خرده فرهنگ ها حتما علتی دارد که کاملا هم منطقی است. من اصلا فکر نمیکنم حفظ سنت ها از گزند روش های جدید کاریست مقدس که به زعم من احمقانه است.

البته این دگردیسی بهایی هم دارد که در یک جامعه بی ساختار مثل جامعه ما متاسفانه بهای آن بسیار سنگین خواهد بود.

آنچه دیروز سالروز گرامیداشت آن  بود یکی از موارد وارداتی بدون هزینه برای یک فرهنگ ضعیف است.

پس شاد باشیم از وارد کردنش، گرامی بداریمش و عشقمان را ابراز کنیم:

نازآفرین عزیزم، بانوی گرامی ام،دوستت دارم و برای دیدنت لحظه شماری می کنم.



1 نظر:

پزشک78

چه جالب...آخرین پست من هم در همین مورد است و قضیه ای با نام سپندارمزگان!

نظر خود رادرکادر زیر بیان نمائید