جنگ نفت




بازی به اوج خود رسیده و به انتهای حساس آن نزدیک می شویم.

پس از منظره هایی که نوید روزهای خوبی را در سالهای دور آینده به ایرانیان دادند، این روز ها شاهد حرکات فوجی (بخوانید امتی) ایرانیان در طرفداری از کاندیداهایشان بودیم.


رییس جمهور فعلی که رسما با القابی مثل دروغگو از جانب بسیاری خطاب می شود با سوار شدن بر موجی از فقر و حسادت و دامن زدن به کینه  بین فقرا  و اغنیا راه خود را میرود و در این راه از به میان کشیدن پای بزرگان نظام هم ابایی ندارد. هر چند این بزرگان را به صورت سلیقه ای دستچین میکند و از بین همه دانه درشت هایی که متهم به فساد بوده اند در این سالها فقط یقه آنهایی را میگیرد که بر او هستند نه با او.


اما درشت ترین این بزرگان، این عتاب مرد کوچک را بر نتابید و نامه ای نوشت به رهبر که به زعم من از نقاط عطف  این سرزمین خواهد شد.نامه ای فارغ از همه تعارف ها، کاملا سر راست و پر از گلایه.


انتقاد هایی که چون سخن گفتن با در ، جهت شنیدن دیوار بود. بگذریم.


این روزها بساط نامه نگاری داغ داغ است. نامه کروبی به همه ( کسی در این نظام باقی نمانده که کروبی نامه ای برایش ننوشته باشد).


نامه موسوی به رهبر، نامه پالیزدار به رفسنجانی جهت حلالیت طلبی و.............


اماآنچه در روزهای گذشته شاهد بودیم روی دیگری از ایران بود:طبقه متوسط ناراضی تا صبح در خیابان ها بودند و نکته جالب اینکه میتینگ ها، بیش از آنکه سیاسی باشند محل شادی دسته جمعی مردم شده بودند.مردمی که از هر فرصتی برای تفریح استفاده میکنند.


آنوقت همگان در شگفتند که چرا این ملت پیشبینی ناپذیرند؟



اعضای کمپینگ سبز ،با برنامه ای دقیق موجی را سازمان دادند که هر روز وسیعتر شد، طوریکه کل جامعه را درگیر خود کرد. این یکی از بی سابقه ترین و برنامه ریزی شده ترین فعالیت های انتخاباتی بود. چرا که در غیاب رسانه قدرتمند تلویزیون، استفاده از جایگزین هایی مانند اینترنت ، پیامک ،بلوتوث و  حتی نمادی سنتی و برآمده از دل مذهب شیعی ،یعنی رنگ سبز و ترکیب آن با پوشش جوانان پسا مدرن امروز، ایده ای بسیار هوشمندانه بود.


البته نباید از نظر دور داشت قدرت مالی بسیار زیاد ستاد آقای موسوی را، حجم تبلیغات به حدی سنگین بود که اصلا نمیتوان از نظر نگذراند این فکر را که پشت تمام این رقابت عجیب انتخاباتی،قدرت مالی سنگینی نهفته است. قدرتی که با توجه به اتهامات آقای احمدی نژاد به آقای هاشمی که ایشان را گرداننده همه این صحنه ها دانست، فارغ از راست یا دروغ بودن این اتهام، جرقه ای در ذهن انسان ایجاد میکند.


همه می دانیم شکست سنگین 4 سال قبلآقای هاشمی از ایشان انگیزه کافی به مرد همیشه شماره دو نظام میدهد که امروز قصد انتقام داشته باشد.


از این زاویه دید نامه ایشان به رهبر طور دیگری تفسیر خواهد شد.نامه ای نه از موضع ضعف و گلایه که از موضع قدرت برای نشان دادن شکست پیشاپیش دولت فعلی. بخصوص آنجا که به بنی صدر اشاره می کند یکی از زیرکانه ترین بازیهای سیاسی این نابغه سیاسی است.

0 نظر:

نظر خود رادرکادر زیر بیان نمائید