ما را چه مي شود؟ (پيش به سوي بحران)

ده روز قبل چيزي براي نوشتن نداشتم چون چيزي براي انديشيدن نداشتم و در اقيانوسي به عمق 2 ميليمتر به نام زندگي روزمره شناور بودم.


اما امروز، باز نمي دانم چه بنويسم. اين بار نمي دانم كدامشان را بايد بنويسم؟ نميدانم چگونه بنويسم كه به كسي بر نخورد و تگي بر پيشاني من نچسبد!نمیدانم به کدامین گناه اشاره کنم که عواقبش نا امید کننده نباشد.


از سهميه بندي ما آغازم كه امروز نقل محافل روشنفكري و عوامانه است و بر خلاف همه  من با آن موافقم و خوشحالم كه پس از يك سال بالاخره سهميه بندي واقعي شروع شد. زاويه ديد من در اين موضوع نه بحث اقتصاديست! ، كه از اين منظر احمدي نژاد در اين واويلا بد ترين زمان را براي روشن كردن آتشي كرده كه حدود 45 سال است همه دولتمردان از بر افروختن آن مي هراسند.


 ميدانيد براي چه؟


اگر گزارش خنده دار ديشب در مورد چاي را ديده بوديد كه مردم نجيب و شريف و صادق و دلال و كاسب مسلك و شارلاتان دوست داشتني ايران چگونه پس از شايعه اي هراسان به بازار ها شتافته تا چاي 5 سال آينده خانواده را خريداري كرده و انبار كنند تا شايد از اين نمد كلاهي براي خودشان ببافند .


كاري به آسيب شناسي اين ترس تاريخي ملت ايران ندارم چون در اين مقال نميگنجد تاريخ ملتي كه در طول قرون متوالي تنها داغ ننگ  به يادگار دارد و دوست و دشمن برايش ارمغان چندان متفاوتي نداشته اند وهر یک تکه ای وجود او را با خود برده اند.


طرفداري من از سهميه بندي اتفاقا كاملا از منظر متفاوتيست ، از باب فرهنگ است و من از هر دستور و قانون و بخشنامه يا طغيان  و نافرماني و شورشي كه فرهنگ نداشته مردمان اين ديار را به چالش بكشد استقبال ميكنم.


مردماني كه فكر ميكنند ما چون توليد كننده هستيم پس ميتوانيم توليدمان را دور بريزيم و حقمان است كه هر جوري دلمان خواست استفاده كنيم  يا چون عقربه كيلومتر اتوموبيل گران قيمتمان  بالاي 200 را نشان ميدهد


پس بايد تا جايي كه ميتوانيم گاز بدهيم تا آمار كشتگانمان لرزه بر اندام هر جامعه شناسي بيفكند.


در این باب یاد آقای دکتر کهنسالی افتادم که از کنترل پلیس بر سرعت اتوموبیل ها در نوروز امسال گلایه داشت و میگفت:" اگر میخواستم با ۱۰۰ کیلومتر رانندگی کنم که تویوتا نمیخریدم! با پراید میرفتم مسافرت؟!"


حال این شکواییه را مقایسه کنید با آمار کشتگان نوروز امسال که در خوش بینانه ترین حالت ۳-۲٪ از مدت مشابه پارسال پایین تر بوده است.


در مقابل اين نكته مثبت كه حماقت تاريخي مردم اينجا را نشانه گرفته است ٬عواقبي در انتظار مان (چه ما به عنوان مفعول و چه فاعلان اين امر)خواهد بود كه با شناختي كه از زير ساختهاي اين كشور داريم يقينا عواقب شيريني نخواهد بود.


 

0 نظر:

نظر خود رادرکادر زیر بیان نمائید