ما را چه مي شود؟ ( مردم)

 


 


واقعا مارا چه مي شود  ديگر از بي خيالي تاريخي هم گذشته است !


مردمي كه در عزاي امام حسين بر سر و كول خود مي زنند در عزاي مادر ايشان  كه بر اساس روايات از همه براي پيامبر عزيزتر بوده  است ، همگي يك چادر تا شو      مي زنند زير بغلشان ( صد درود به اولين وارد كننده اين چادرها به ايران) مي روند شمال عشق و حال!


كار به جايي ميرسد كه فرمانده پليس مي گويد به جاي شمال برويد جنوب ! آنهم در يك اطلاعيه رسمي!


در اين وانفسايي كه براي هر لحظه بيشتر زنده ماندنمان بايد خوشحال باشيم و     اميدوار كه اين ماه هم قحطي نيامد،  مردم با بقچه ها و بچه هايشان  راهي شمال شدند و در ترافيك هاي كيلومتري( با تشكر فراوان از پليس راه  كه ناظر اين ترافيك ها بودند!) ماندند تا يادمان بماند كه ما ايراني هستيم!


اما بترسيم كه روزگار عن قريب روي از ما بر گرداند!؟


 

5 نظر:

وحید

همه چیز ابزاری شده . همه چیز.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------
سعید: دوست عزیزم اگر منظورت از همه چیز همانیست که من فکر میکنم
این همه چیز شما فقط به یک درد میخورد . میدانی چه؟

رضا

درباره جمله معروف هگل که تاریخ دوبار تکرار می شود مارکس تمکله ای داشت با این مضمون که : احتمالا هگل یادش رفته بگوید بار اول تراژدی و بار دوم کمدی...این از این. بعدش یک مطلب احمد میراحسان دارد در آدم برفی های ما درباره می 68 که حتما دعوت می کنم انرا بخوانی چون او با زیرکی خیلی واقعیت های تاریخی ما را از زبان فرانسوی ها و به بهانه آنها گفته... باور کن این سرزمین بهترین روزگار خودش را می گذارند یک دوران گذار مهم که در تازیخ به عنوان یک نمونه درخشان تاریخی ثبت خواهد شد.همه المانهای مورد نیاز هم دور هم جمع شده اند.هر چقدر شرایط زندگی سخت تر می شود ( که مطمئن باش در ماه های آینده به سنگینی تحمل ناپذیری خواهد رسید) روزنه امید گشادتر می شود.پس بنوشیم برای گشادی فرحبخش امید...بیچاره امید.

رضا

اشتباه تایپی: تکمله

کامبیز

سعید فکر میکنی روزگار هنوز روی از ما برنگردانده؟؟

-----------------------------------------------------------------------------------------------------
سعيد: مدتهاست !! افسوس كه زماني كه نا لازم داريم براي فهمش خيلي طولانيست

و آن موقع فقط جايش را داريم كه "درد مي كند بدجور!!"

محمد تقی

پدرم می گوید آیندگان ما که تاریخ دوران ما را می خوانند بر ما لعن و نفرین می فرستند و می گویند در چنین دوران حساسی که کشور آبستن حوادث مهمی بود و داشتند آن را به تاراج می بردند مردم سرگرم خرید و فروش زمین بودند.

نظر خود رادرکادر زیر بیان نمائید