خود سانسوری


اولین اخطار رو به خاطر نوشته هام دریافت کردم


اونهم از طرف عیال محترم با کلی ناراحتی و ابراز عصبانیت ، البته حق با نازآفرین عزیزم هست٬ توی مملکت گل و بلبل که حافظ داره ،سعدی داره تازه هزار تا چیز خوب دیگه هم  داره ، حرف زدن از بدیها ٬سیاهی ها و کلا از چیزای بد خیلی کار درستی نیست  والبته با این میزان مهربانی که دکتر حاکم کردن اصلا عاقلانه هم نیست.


 اونهم الانی که یکی مثل ناناز  چشم به راه برگشتن منه .


بنابراین بهتر دیدم پستهای قبلیم رو اندکی دچار انحراف کنم و بخشهای مهمی ازشون رو حذف کنم.


ولی نگران نباشین احتمالا چیز زیادی رو از دست ندادید. با شناختی که من از هم وطنام دارم یقینا با اعصابی کمی آسوده تر به خواندن این وبلاگ خواهید پرداخت و کمتر تفکراتتون رو زیر سوال خواهید دید


اما بهتون قول میدم از به چالش کشیدن افکار بنیادیتون دست نکشم فقط شکلش رو عوض خواهم کرد


هم به احترام نازآفرین عزیزم و هم به دلیل احتیاط دهه سوم عمر که دیگه آنارشی گری سابق رو بر نمیتابه.


امروز صبح توی اولین زنگ تفریحم تو مجله محبوبم « فیلم»  بخشی از نوشته های


 مارک رولندز رو میخوندم که عنوان جالبی داره:


از سقراط تا شوارتزنگر


خوندن این بخش افکاری رو تو ذهنم زنده کرد که تو زنگ تفریح آینده و پست بعدی بهشون خواهم پرداخت.


0 نظر:

نظر خود رادرکادر زیر بیان نمائید