Generation Gap يا فرار بزرگ؟

از دیروز قصد داشتم در ادامه مطلبی که وحید با عنوان فاصله نسلها


نگاشته بود چیزی بنویسم ولی خوشبختانه یا بدبختاه چنان گیری به این کتاب


فیزیولوژی داده بودم که الان دیگه همه چیز رو به شکل سلول میبینم آدمها برام تبدیل


 شدن به مولکولهایی که از کانال های دیواره سلول که در واقع دربهای اینجا هستند و


 چون همه جا ۲ تا در داره برام خیلی شبیه دیواره داخلی و خارجی سلول به نظر


 میاد .


بگذریم خلاصه نشد والان هم نه چشمام کار میکنن نه مخم که بخوام راجع به علت


 Ocean of Generation Gap اونم نه در ۲ نسل متفاوت بلكه در متولدين دهه ۵۰ تا


نيمه هاي دهه ۶۰ با نسلي كه متعلق به چند سال بعد از اين تاريخ هستند بحث


كنم.


ولي همونطوري كه توي همون لينك نوشتم تفاوت جامعه  ما با  تعاريف


جامعه شناسي در اينه كه ما بايد فاكتورهاي خيلي مهمي به نامهاي انقلاب


 ايدئولوژي و جنگ رو به مسايل ديگه اضافه كنيم و بپذيريم كه زندگي جزيره اي و با


 فاصله از تمام دنيا باعث تغييرات شگرفي در دنياي كودكان  اون روزها كه ما باشيم


 شده.


ياد روزگاري كنيد كه كل ارتباط مردم ايران با دنيا فيلم هاي ويدئويي بود كه تازه اونم


تا اوايل دهه ۷۰ ممنوع بود٬ جالب و دردناك اينجاست كه اكثر قريب به اتفاق اين


 فيلمها نه تنها جديد نبودند بلكه مربوط به سالها قبل بودند كه از آرشيوهاي تلويزيون


و دفاتر تهيه و توزيع فيلم نشت كرده بودند٬ و اين فقط يكي از خصوصيات جامعه


 ايدئولوژيك اون روزهاست(يعني ارتباط با دنياي رفتگان).


خودتون اضافه كنيد فضاي سياه نوستالژيكي رو كه وحيد برامون تصوير كرده و اگه


 سنتون ميرسه تجربيات خودتون رو بهش اضافه كنيد.


حالا اين جامعه خسته از سياست و جنگ و  خون و فضاي ترس حاكم به علت


 بمبارانها و موشكبارانها ٬ پس از جنگ و در دوران به زعم من درخشان دولت آقاي


 رفسنجاني ( البته از نظر اقتصادي و به مدد مديران تكنوكراتش) و همچنين به يون


 پيشرفت تكنولوژي و ارتباطات هر روز نزديكتر با دنيا به طرز بسيار سريعي شروع به


 فاصله گرفتن از گذشته اش كرد و چون از نظر اجتماعي ساختار و شالوده درستي


 نداشت از هر سو نكته اي مي آموخت (و چه اسم با مسمايي گذاشت


 پيرمون :تهاجم فرهنگي)و هر كدام را كه دوست داشت به بنياد زندگي اش اضافه


 مي كرد بي آنكه گره هاي دست و پاگير سنت هايش را باز كند و اين گذار سنت به


 مدرنيته را به درستي بپيمايد .


حاصلش چي شد؟


جامعه امروز ما . جامعه اي كه ملغمه اي شده از همه چيز ۲ مردم ما عملا به


 بسياري از ارزشهاي ۳۰ سال پيش خودشان پايبند نيستند ولي در عين حال چون


سنتها به درستي جايگزين نشده ان ميبينيم كه به جايش مردم ما به سختي


 سنتهايي را مي اجراين كه مربوط به صدها سال قبل ميشه.


خب بيش از اين در اين مجال نمينويسم بعدها منتظر نوشته اي در مورد سنت و


مدرنيته باشيد. 

0 نظر:

نظر خود رادرکادر زیر بیان نمائید