همه مردان رئیس جمهور(وزیر اقتصاد)

و اما اقتصاد ايران!


 در طول اين سالها تلاشهايي پراكنده جهت سر و سامان دادن به اين اقتصاد دولتي چاق انجام شد كه يكي از درخشان ترينشان تاسيس صندوق ذخيره ارزي بود كه اگر درست اجرا ميشد امروز تورممان 50% يا بيشتر نبود.


محور سخنان ديشب وزير سابق مرا به زمستان 84 برد زماني كه دولت نهم اولين شوك را با ارايه بودجه 85 به مجلس بر تن تمامي كساني كه اندكي اقتصاد ميدانستند وارد كرد.


بودجه اي عجيب ، متورم و مبهم !


منابع مالي بسياري از طرحهاي تعريف شده مشخص نشده بودند ٬بودجه عمراني چندين برابر شده بود.


پيش بيني ها درست از آب در آمده بود فضا كاملا در حال پوپو ليستي شدن ( بخوانيد مردم دوستي) بود.


در ابتدا از گفتار و كردار چند ماه نخست قاطبه دولت چنين شواهدي بر مي آمد اما لايحه بودجه نقطه عطفي بر تمام  شايعات نهاد.


فرياد از نهاد همه كساني كه اقتصاد مي دانستند بر آمد كه در نامه اقتصاددانان متجلي شد.


آش چنان شور شد كه ديگر همه مردم يكي از مثال هايي را كه تا ديروز در كتب اقتصادي دانشگاهي خاك مي خورد شنيده بودند.


" بيماري هلندي" همان بلايي كه امروز بر سرمان آمده است.


كميسيون تلفيق مجلس در آن روزگار به شدت جلوي اين تصويب اين بودجه ايستاد


واعلام كرد كه آن را تصويب نخواهد كرد تا دولت مجبور شود براي هر ماهش بودجه جدا به مجلس ببرد.


اين در گيري چنان بالا گرفت كه گفته  مي شد در همه جاي دنيا مجالس چون از مردمند و فقط مشكلات را مي بينند بسيار راديكال عمل ميكنند و اين دولت ها هستند كه در كوران مشكلات اجرايي منطقي تر عمل مي كنند ولي در ايران اين مجلس است كه جلوي راديكال عمل كردن دولت ايستاده است.تازه آنهم مجلس اصولگرا که در ابتدا همه نگران تند روی های آن بودند.


در نهايت مانند بسياري ديگر از رفتارهاي دقيقه نوديمان در اواخر اسفند  ، مجلس در يك چرخش ناگهاني كه هيچگاه علت آن مشخص نشد  بسيار عجولانه نقطه پاياني گذاشت بر  پيشرفت كشور كه بسيار بطئي از 16 سال قبل از آن  شروع شده بود.


ميرفت كه خرابه پس از جنگ آرام آرام ببيند روي آرامش را ، اما........


همه چيز به سرعت آغاز شد. سرما يه گذاري هاي خارجي به طور دراماتيكي شروع به كاهش كردند طوريكه در سال 86 اين رقم به نزديك صفر رسيد٬


شركتهاي خارجي  مهاجرت آغاز كردند٬


بانکهایمان تحریم شدند٬


هزينه هاي جاري دولت به خاطر طرحهاي عجيب مصوب استاني به نحو چشمگيري افزايش يافت و هر كجا هم پول كم مي آمد قلك ذخيره ارزي به ياريشان آمد تا تورم پنهان در زير خاكستر رشد كند .


هر كسي هم جلوي اين اقدامات قد علم مي كرد از سر راه كنار ميرفت٬


وزيران كابينه يك به يك عوض شدند.


سازمان مديريت و برنامه ريزي منحل شد تا بودجه مملكت به معني واقعي كلمه ديمي نگاشته شود.


وزير اقتصاد  استعفا داده شد.


و در نهايت هيات امناي صندوق ذخيره ارزي منحل شد كه ديگر هيچ آقا بالا سري براي اين قلك تقريبا خالي نداشته باشيم.


و در انتها اسب سر کش اقتصاد ایران رمید و تورم به طرز افسار گسیخته ای منفجر شد.


دكتر دانش جعفري به تنها سوال دلنشين برنامه ديشب كه:


" آقاي دكتر بد ترين تصميم دولت را چه ميدانيد؟ "


چنين پاسخ داد:


" كليه تصميماتي كه باعث شد ما بيش از پولي كه داشتيم خرج كنيم كه منجر به وضعيت اقتصادي امروز شده است و اين تصميمات يكي دو مورد نبودند!!"


و در پايان رئيس سابق خود را اينگونه توصيف كرد:


" پرتلاش، مردمي، غير قابل پيش بيني"


كه اين سومي از آن عجايب روزگار است كه در ايران از اين صفت با افتخار ياد ميشود در حاليكه علم روانشناسي آن  را به  گونه اي ديگر تعريف ميكند.


 


دوستان روز های سیاهی را در پیش داریم حال که گویا آب و هوا نیز از این


مردم روی برگردانده اند آرزو کنیم  تلفاتمان چندان زیاد نباشد.


 


 

4 نظر:

وحید

در چنین اقتصادی هست که ملیاردرها یک شبه متولد می شوند و مردم عادی زیر چرخ تورم له می شوند .

http://78med.persianblog.ir/

به به
پس شما همان گارفیلد هستید (یعنی نویسنده اش)

نخعی

آقای دانش جعفری البته اگه حرفی داشت باید زودتر می زد نه بعد از اینکه با اردنگی بیرونش کردن. اگرچه برای چنین آدم هایی همین هم غنیمته

رضا

صد رحمت به دکتر برزگر. الان یکی رئیس دانشکده شده که ما برزگر رو پرستش میکنیم.

نظر خود رادرکادر زیر بیان نمائید