بازگشت

خب 14 روز كاري من روي دريا تموم شد و فردا اگه دريا موج نداشته باشه


برمي گردم خشكي .


خاك  و جاده و ماشين و آدمها با همه مشكلاتشون، ترافيك و كار و گرماي تابستون زود آمده و تورم و گروني و بي پولي و.....


همينطور شادي ديدار خانواده كوچيكم ، دوستان٬  تفريح و همه چيزاي خوب ديگه اي كه منتظرم هستن.


جالبه كه هر چقدر 14 روز كاري كند ميگذره ، rest با سرعتي باور نكردني تموم ميشه و دوباره بايد برگردم همينجا توي آب .


اين روزايي كه گذشت توام بودن با كلي ناراحتي از برخورد هاي سليقه اي و شخصي كه شرحش توي پستهاي قبلي نوشته شد.


اما... 


خوندن بخش عمده اي از كتابي كه توي پريود قبل شروع كرده بودم، آغاز لحظه شماري براي اولين امتحان از 3 امتحاني كه در 2 سال آينده پيش رو دارم و اميدواري به اينكه بتونم همين روند خر زني رو ادامه بدم (روزي 12 ساعت)


آره! خوب بود، برخورد هاي سليقه اي در محدود كردن اينترنت رو ميگم.


بيچاره آقايوني كه اينجا محل كار دايمشونه،درس هم ندارن!


اين پريود يه تجربه جالب ديگه هم برام داشت  بسكتبال بازي كردن روي طبقه پنجم يه سكوي نفتي !


اينجا اينقدر بزرگه كه بعد از 4 ماه تازه زمين بسكت رو پيدا كردم


يه فضاي سياه ، روغني ، پر از گازوييل، لوله هاي درشت نفت ، جرثقيل و... كه آدمو ياد محله هاي فقير نشين آمريكا ميندازه كه يه عده سياه پوست چرك پرك دارن بازي ميكنن .


آخه اينجا هم بعد از بازي شبيه همون سياها ميشيم و همه لباسامون رو بايد بديم ببرن لاندري.


اين تيكه ورزشي آخر رو تقديم ميكنم به دوست آگاهم علي عزيز كه شهيد راه بسكت شد.


و رباط زانوش جر وا جر شده.


تا رسيدن به خونه  مرخص هستم

1 نظر:

وحید

رسیدن بخیر اخوی .

نظر خود رادرکادر زیر بیان نمائید