پس از سي سال كه از استقرار نظام ايران ميگذرد براي نخستين بار يكي از بلند پايه ترين مردان نظام و عملا متفذ ترين آنها چه در عرصه هاي داخلي و چه در عرصه هاي خارجي سخناني مي گويد كه تازگي دارد:
اندكي بررسي كنيم : در وانفساي عجيب افشاگريهاي متوالي جناهها عليه هم، بيماري هلندي اقتصادمان كه مي رود آغاز گر دوران خطرناك ركود تورمي باشد ،
در كشاكش غريب پرونده هسته اي كه به طرز شگفت آوري قابليت دارد نقطه پاياني باشد بر اين ديكته پر از اشتباهمان ،
و در شوك ناشي از خبر تفريغ بودجه اي و گم شدن دوسوم درآمد نفت ايران (به گفته مدير معذول؟، مستعفي؟، نه! به گزارش مدير مفقود و غايب ديوان محاسبات كشور) ،
در سايه امنيت حاكم بر فعاليتهاي روزمره و پس از برخورد با اكثر مظاهر فساد چه اغوا كنندگان مومنين ( به خصوص دكتر سردارخان مدديان زارع پيشه ) و چه فراهم آورندگان مصالح اين شيطانيان لوند ( دستهاي استكبار كه از آستين افرادي به نام بوتيك دار بيرون آمده بود) ،
شنيدن اين سخنان حكايت از بازي جديدي دارد ، نتيجه اين بازي و شرح قوانين آن هنوز معلوم نيست ُ٬ ولي نام آن بسيار جديد است جذاب و پر طمطراق: آزادي مردم!؟
جهت ياد آوري ٬ آخرين باري كه رئيس مجمع يك بازي در اين ابعاد را آغاز كرد انتخابات رياست جمهوري 3 سال قبل بود ، پرده برداري از پروژه اي كه به عنوان برگ برنده ايشان طراحي شده بود و امروز آنرا به نام سهام عدالت مي شناسند و از دستاورد هاي دولت دكتر مي دانند!
هنوز براي قضاوت زود است ، ولي مي توانيم از بد بيني تاريخيمان استفاده كنيم و هرچه زشتيست نثار اين فرزند هنوز به دنيا نيامده بكنيم!
اما منطق من از زاويه اي ديگر مي نگرد و سخن از تحرك عقلاي نظام براي به دست گرفتن سكان امور
مي راند ، سخن از تلاش براي كاهش تنش ها و سخن از سعي براي كاهش هزينه ها!!
3 نظر:
[عینک]
به نظر من آخرین پاراگرافی که نوشتی تحیلی واقع بینانهای بود. و خوب است که خودت میگویی بدبینی تاریخی. یعنی یکی از بیماریهای اجتماعیما. من این حرفها و سخنان را به فال نیک میگیرم. هر طرح و نقشهای که دیدگاه توطئه یاب در این حرفها بیابد بازهم همین بیان شدن اینگونه حرفها قابل تامل است و نشانهای از تغییر، یا همان رسیدن به اینکه تغییر لازم است توسط عقلای نظام.
جالب بود و لی من اسمش رو میزارم تجربه تاریخی
نظر خود رادرکادر زیر بیان نمائید